آمار مطالب

کل مطالب : 123
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 102
باردید دیروز : 4
بازدید هفته : 106
بازدید ماه : 106
بازدید سال : 212
بازدید کلی : 3375

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان چناربن زارم ولایت و آدرس niik.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار دlinux-web.irر سایت ما قرار میگیرد.

linux-web.ir







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 102
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 106
بازدید ماه : 106
بازدید کل : 3375
تعداد مطالب : 123
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
مولا مهدی گل یاس
center>

ساخت کدصوتی صلواتی

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : یک شنبه 29 شهريور 1394
نظرات

 

 هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه گلرنگ عقیق یمنی نیست


هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد  
هر احمدومحمود رسول مدنی نیست


بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست


با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست


خشنودنشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد زشیرین سخنی نیست


جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست


صدبار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیس

تعداد بازدید از این مطلب: 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : یک شنبه 29 شهريور 1394
نظرات

کراوات

و جایگاه تاریخی آن در بیان علی علیه السلام :

 

نتیجه تصویری برای کراوات

تعداد بازدید از این مطلب: 97
برچسب‌ها: کراوات ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : یک شنبه 29 شهريور 1394
نظرات

مضرات سیگار کشیدن :

تعداد بازدید از این مطلب: 122
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394
نظرات

 

 

 اهمیت مسواک زدن و احادیث ائمه درباره مسواک کردن :

 
               
 
         

 

 
تعداد بازدید از این مطلب: 130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394
نظرات
  آیت الله سید عبدالکریم کشمیری - ره آیت الله محمد کوهستانی  - ره

 

تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394
نظرات

انسانها به سه دلیل پشت سر شما حرف می زنند :

 

 

 

 

1- وقتی نمی توانند در حد شما باشند .

 

2- وقتی چیزی که شما دارید ندارند.

 

3- وقتی می خواهند از سبک زندگی شما تقلید کنند،

 

 

اما نمی توانند.

تعداد بازدید از این مطلب: 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394
نظرات

غیبت و راههای درمان آن:

 


تعداد بازدید از این مطلب: 127
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : جمعه 27 شهريور 1394
نظرات
 
 

24 نشانه خانواده خوشبخت :

 

 
تعداد بازدید از این مطلب: 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : پنج شنبه 26 شهريور 1394
نظرات

مضرات کم‌خوابی:

 

 

مردی خوابیده

 

تعداد بازدید از این مطلب: 99
برچسب‌ها: مضرات کم‌خوابی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : پنج شنبه 26 شهريور 1394
نظرات

آثار نماز شب در دنیا :

نتیجه تصویری برای نماز شب

تعداد بازدید از این مطلب: 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : چهار شنبه 25 شهريور 1394
نظرات

 

حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها هنگام میل نمودن غذا بهترین روش هاى اخلاقى ،

بهداشتى ، اجتماعى و... را مراعات مى نمود.

و براى راهنمائى علاقه مندان دستورالعملى را بیان فرموده است ، که به شرح ذیل مى باشد:

حضرت فرمود: افراد بر سر سفره هنگام خوردن غذا باید دوازده دستورالعمل مهمّ را بدانند و رعایت

کنند، که بر سه دسته تقسیم مى شود و هر قسمت داراى چهار دستور العمل خواهد بود.

قسمت اوّل آن واجب و ضرورى است و قسمت دوّم مستحبّ مى باشد؛ و رعایت آخرین قسمت

نشانه اءدب و شخصیّت انسان خواهد بود.

و امّا آن چهار دستور العملى که ضرورى است :

1 شناخت این که این نعمت ها چگونه و از طرف چه کسى براى ما فراهم گشته است .

2 راضى و خوشنود بودن به آنچه که از طرف خداوند، براى ما فراهم و مقدّر شده است .

3 نام خداوند مهربان را بر زبان جارى کردن هنگام خوردن (بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ) گفتن .

4 در آغاز و پایان آن شکر و سپاس خداوند متعال ولىّ نعمت را به جا آوردن .

و امّا قسمت دوّم ، یعنى مستحبّات غذا خوردن :

1 شستن دست و دهان پیش از غذا.

2 نشستن بر جانب چپ بدن هنگام خوردن غذا.

3 در حال نشسته تناول کردن .

4 با سه انگشت لقمه را برداشتن و خوردن .

و امّا آخرین قسمت :

1 سعى شود از آنچه جلوى شخص قرار گرفته است میل نماید ودست جلوى دیگران دراز نکند.

2 لقمه را کوچک و مناسب بردارد.

3 غذا را خوب بجود و در بلعیدن آن عجله و شتاب ننماید.

4 هنگام خوردن غذا، به صورت و دست و دهان دیگران نگاه نیندازد

تقسیم کار و پاداش اطاعت

امام باقر علیه السلام حکایت فرماید:

چون حضرت علىّ و فاطمه صلوات اللّه علیهما ازدواج کردند، کارها را بین خود تقسیم نمودند،

کارهاى مربوط به داخل منزل را حضرت فاطمه سلام اللّه علیها عهده دار آن گردید؛ و آنچه را که

مربوط به بیرون منزل بود امام علىّ علیه السلام پذیرفت .

چند روزى بدین منوال گذشت ، روزى امام علىّ علیه السلام وارد منزل گردید و اظهار داشت : اى

فاطمه ! در منزل چه داریم ؟

حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد: قسم به حقیقت تو! سه روز است که هیچ نداریم .

امام علىّ علیه السلام فرمود: چرا قبلاً نگفته اى ؟

جواب داد: چون پدرم ، رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله مرا نهى فرمود از این که چیزى را از

شوهرم درخواست کنم که قادر بر انجام آن نباشد.

پس امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام از منزل خارج شد و مبلغ یک دینار از شخصى قرض نمود و به

سوى منزل مراجعت کرد تا آنچه را که حضرت زهراء سلام اللّه علیها مى خواهد خریدارى نماید.

در بین راه ، عمّار یاسر را دید که غمگین و افسرده است ، فرمود: براى چه از منزل بیرون آمده اى

؟

و چرا افسرده اى ؟

عمّار گفت : یا امیرالمؤ منین ! گرسنگى و تهیدستى ما را غمگین نموده است و به همین دلیل از

منزل بیرون آمده ام .

در این لحظه ، یکى از اصحاب که این داستان را از امام محمّد باقر علیه السلام مى شنید، گفت :

مولاى من ! آیا در چنین وضعیّتى رسول اللّه زنده بود؟

حضرت فرمود: بلى رسول خدا زنده بود.

سپس امام باقر علیه السلام افزود: امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام به عمّار خطاب کرد و فرمود:

من نیز به همین جهت از منزل بیرون آمده ام و یک دینار قرض کرده ام تا رفع مشکل خویش نمایم ؛

ولى آن دینار را به تو مى دهم ، و سپس حضرت آن یک دینار را به عمّار یاسر داد و خود دست

خالى روانه منزل گردید.

چون وارد منزل گشت ، دید رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله نشسته است و فاطمه سلام اللّه

علیها مشغول نماز مى باشد و طبقى سرپوشیده جلوى آن دو بزرگوار قرار دارد.

همین که حضرت زهراء سلام اللّه علیها نمازش را به اتمام رسانید، به طرف طبق رفت و سرپوش

را برداشت ، مقدارى نان و گوشت در طبق موجود بود.

امام علىّ علیه السلام از همسرش سؤ ال نمود: این طبق غذا را چه کسى آورده است ؟

پاسخ داد: از طرف خداوند متعال ؛ چون او هر که را بخواهد از نعمت هایش روزى مى رساند.

حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله خطاب به آن دو همسر کرد و فرمود: مى خواهید مثال شماها

را بگویم ؟

گفتند: بلى .

حضرت رسول فرمود: تو اى علىّ! مانند حضرت زکریّا علیه السلام هستى ، که چون بر مریم سلام

اللّه علیها وارد شد او را در محراب ، مشغول عبادت یافت که کنارش طبقى از غذا قرار داشت .

و این همان طبق غذائى است که قائم آل محمّد علیهم السلام وعجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف

نیز از آن تناول خواهد نمود

بهترین روش سعادت بخش براى زن

محدّثین و مورّخین از امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام حکایت کرده اند:

روزى در جمع عدّه اى از اصحاب و یاران نشسته بودیم ، که حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله

سؤ ال فرمود: بهترین چیز براى زن چیست ؟

و هیچ یک از افراد جواب مناسبى براى آن نداشتند.

هنگامى که من به منزل ، نزد فاطمه سلام اللّه علیها آمدم ، موضوع را براى آن مخدّره ، مطرح

کردم که امروز پیامبر خدا چنین سؤ الى را بیان نموده است ؟

حضرت فاطمه سلام اللّه علیها اظهار داشت : آیا هیچ کدام از اصحاب جواب آن را ندانستند؟

گفتم : خیر، کسى جوابى نداد.

پس از آن مخدّره اظهار نمود: بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است

که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.

امام علىّ علیه السلام افزود: چون شب فرا رسید، در جلسه اى با حضور اصحاب و رسول خدا

صلّلى اللّه علیه و آله مشارکت نموده و من گفتم :

یا رسول اللّه ! از ما سؤ ال کردى : چه چیزى براى زن بهتر است ؟

اکنون جواب آن را آورده ام و آن این که : بهترین چیز براى زن آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد

نامحرمى هم او را نبیند.

حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله فرمود: چه کسى این پاسخ را گفته است ؟

گفتم : فاطمه زهراء سلام اللّه علیها.

حضرت فرمود: بلى ، دخترم راست گفته است ، همانا که او پاره تن من مى باشد.

 

فاطمه ، یگانه بانوى عشق و پاکى

مرحوم قطب الدّین راوندى در کتاب خود آورده است :

سلمان فارسى گفت : روزى به منزل حضرت زهراء سلام اللّه علیها وارد شدم ، آسیابى را جلوى

آن حضرت دیدم که دستاس آن را با حالت خستگى و ضعف گرفته است و مى چرخاند و مقدارى

جو، آرد مى نمود؛ و در گوشه اى از اتاق ، حسین علیه السلام را دیدم که از شدّت گرسنگى ناله

مى کرد.

گفتم : اى دختر رسول اللّه ! چرا خود را در سختى و مشقّت قرار داده اى ، با این که فضّه پیش

خدمت شما است ؟!

حضرت در جواب اظهار داشت : پدرم رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله فرمود: کارهاى منزل یک روز

بر عهده من و یک روز بر عهده فضّه باشد؛ و امروز نوبت من است .

گفتم : اجازه فرمائید که من کمک نمایم ، یا آسیاب را بچرخانم ، یا این که حسین علیه السلام را

آرام کنم و دلداریش دهم ؟

حضرت فرمود: من نسبت به فرزندم ، حسین آشناتر هستم ؛ پس تو دستاس را بچرخان تا آرد

تهیّه گردد.

بنابراین من مشغول چرخانیدن دستاس شدم و چون مقدارى از جوها را آرد کردم ، صداى اذان را

بگوشم رسید؛ پس براى اقامه نماز به مسجد رفتم و نماز جماعت را به امامت حضرت رسول

صلّلى اللّه علیه و آله بجاآوردم .

و بعد از نماز، جریان حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را براى امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السلام

تعریف کردم .

امام علىّ علیه السلام گریان شد و از مسجد بیرون رفت و پس از گذشت لحظاتى در حالى که

تبسّم مى نمود، به مسجد بازگشت .

حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله جریان را از علىّ علیه السلام جویا شد؟

و او اظهار داشت : چون بر فاطمه وارد شدم ، وى را دیدم بر قفا خوابیده و حسین نیز روى سینه

اش در خواب بود و سنگ آسیاب بدون آن که در دست کسى باشد، مى چرخید!!

حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله فرمود: خداوند ملائکه اى را آفریده است تا در خدمت محمّد و

اهل بیت او علیهم السلام باشند

همچنین أ نَس بن مالک به نقل از بلال حبشى اذان گوى رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله حکایت

کند:

روزى عبورم بر خانه حضرت زهراء سلام اللّه علیها افتاد، دیدم که آن مخدّره مشغول دستاس و

چرخانیدن سنگ آسیاب براى تهیّه آرد مى باشد، در حالى که حسین علیه السلام در کنارش

گریان بود.

عرض کردم : اى فاطمه ! کدام برایت بهتر است : یا من دستاس را به چرخانم یا حسین را

نگهدارى نمایم تا آرام و ساکت شود.

حضرت زهراء سلام اللّه علیها فرمود: اى بلال ! من بهتر مى توانم فرزندم را آرام کنم ؛ پس من

دستاس را گرفتم و مقدار آردى که حضرت مى خواست ، برایش تهیّه نمودم .

سپس حضور مبارک رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله رسیدم ، حضرت فرمود: چرا امروز اذان

نگفتى ؟

عرض کردم : یا رسول اللّه ! به منزل فاطمه سلام اللّه علیها عبور کردم ، او را دیدم که مشغول

تهیّه آرد مى باشد، من او را کمک کردم .

حضرت رسول فرمود: چون براى فاطمه دلسوزى کردى و او را ترحّم و کمک نمودى ، از خداوند مى

خواهم که تو را کمک نماید

تعداد بازدید از این مطلب: 96
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : چهار شنبه 25 شهريور 1394
نظرات

علم بهتراست یا ثروت؟-حکایتی خواندنی از امام علی (ع)

 

نتیجه تصویری برای علم بهتراست یا ثروت؟-حکایتی خواندنی از امام علی (ع)

 

 

  جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و درفرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟
علی در پاسخ گفت:
علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال وثروت میراث قارون و فرعون و هامانوشداد.

 

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
-اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید:-علم بهتر است یا ثروت؟
-علی فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال وثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
-در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
-حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند:
علم بهتر است؛ زیرا اگر ازمال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگرانبیاموزی برآن افزوده می‌شود.

-نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنارستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال راتکرار کرد.
-حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند
علم بهتر است؛زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمتیاد می‌کنند.

-با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت:
علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.

مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.
در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند
علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد،پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه
از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم،نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این
چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت
این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
-در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
-که امام در پاسخش فرمود
علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم دراین دنیا و هم پس از مرگ همراه انساناست.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که…
-نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی!
علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجبنورانی شدن قلبانسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد.
او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعایخدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتنو متواضع‌اند


فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت:
اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

منبع:
کشکول بحرانی، ج1، ص27. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص

تعداد بازدید از این مطلب: 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : چهار شنبه 25 شهريور 1394
نظرات

 

آشنایی با ۹ داروی گیاهی قدرتمند در کره زمین :

 

نعنا

 

شبدر قرمز

 

 

بنفشه معطر

تعداد بازدید از این مطلب: 146
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : سه شنبه 24 شهريور 1394
نظرات
 
خواص و مضرات چای :
 

 
تعداد بازدید از این مطلب: 114
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : سه شنبه 24 شهريور 1394
نظرات

شخصی آمد نزد حضرت رسول (ص)  شکایت از فقر و نداری کرد

تعداد بازدید از این مطلب: 166
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : علی بابایی زارمی
تاریخ : دو شنبه 23 شهريور 1394
نظرات

چگونگى شهادت امام جواد(ع) 

 

كتاب: زندگانى امام جواد (ع) ص 126

 

در مورد شهادت امام جواد ( عليه السلام) يك دسته از روايات مى‏گويند آن حضرت به دست همسرش ام الفضل، دختر مأمون، به اشاره معتصم مسموم گشت. ولى روايتى ديگر مى‏گويد: بعد از آنكه معتصم امام را به بغداد طلبيد... به وسيله «اشناس» شربتى از پرتقال براى امام فرستاد و اشناس به او گفت: پيش از شما اميرالمؤمنين به احمد بن ابى داوود و سعيد بن خضيب و گروهى از بزرگان از اين شربت نوشانيده و امر كرده است شما هم آن را با آب يخ بنوشيد. اين بگفت و يخ آماده كرد. امام فرمود: در شب آن را مى‏نوشم. اشناس گفت: بايد خنك نوشيده شود و الان يخ آن آب مى‏شود و اصرار كرد و امام ( عليه السلام) با علم به عمل آنان آن را نوشيد» .

در جاى ديگرى آمده است كه ابن ابى داوود بعد از ماجرايى مربوط به قطع دست سارق كه امام ( عليه السلام) ديگران را مجاب كرد و معتصم به سخن امام عمل كرد و حرف ديگران را رد كرد، معتصم را به كشتن امام تحريك كرد. ابن ابى داوود مى‏گويد: «پس به معتصم گفتم: خير خواهى براى اميرالمؤمنين بر من واجب است و من واجب است و من در اين جهت سخنى مى‏گويم كه مى‏دانم با آن به آتش (جهنم) مى‏افتم!

معتصم گفت: آن سخن چيست؟

گفتم: (چگونه) اميرالمؤمنين براى امرى از امور دينى كه اتفاق افتاده است فقهاء و علماء مردم را جمع كرد و حكم آن حادثه را از آنان پرسيد و آنان حكم آن را به طورى كه مى‏دانستند گفتند و در مجلس، اعضاى خانواده اميرالمؤمنين و فرماندهان و وزراء و دبيران حضور داشتند و مردم از پشت در به آنچه كه در مجلس مى‏گذشت گوش مى‏دادند... آنگاه به خاطر گفته مردى كه نيمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مى‏كنند او از اميرالمؤمنين شايسته‏تر به مقام او است، تمامى سخنان آن علماء و فقهاء را رها كرد و به حكم آن مرد حكم كرد؟ !

پس رنگ معتصم تغيير كرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا در برابر اين خير خواهيت به تو پاداش نيك عطا كند!

پس در روز چهارم يكى از دبيران وزرايش را مأمور كرد تا ابوجعفر ( عليه السلام) را به منزل خود دعوت كند، او چنين كرد ولى ابوجعفر ( عليه السلام) نپذيرفت و گفت: تو مى‏دانى كه من در مجالس شما حاضر نمى‏شوم. آن شخص گفت: من شما را براى ضيافتى دعوت مى‏كنم و دوست دارم بر فرش خانه من قدم بگذارى و من با ورود شما به منزلم متبرك شوم. و فلان بن فلان از وزراى خليفه دوست دارد خدمت شما برسد.

پس آن حضرت ( عليه السلام) به منزل او رفت و چون غذا خورد احساس مسموميت كرد و مركب خود را طلبيد. صاحب خانه از او خواست نرود، ابوجعفر ( عليه السلام) فرمود: بيرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است!

پس در آن روز و شب حال او منقلب بود تا اينكه رحلت نمود.

تعداد بازدید از این مطلب: 104
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربران محترم ، به وبلاگ من خوش آمدید قدمتون گلباران


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود